توضیح کلی :
یه ضبط و چندتا نوار کاست، دلخوشی من فقط همیناس
خیلی گذشته اما واسه من، نبودن تو هنوز معماست
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...
توضیح کلی :
سلام دوستان قدیما
چند روز پیش رفته بودم خونه بابابزرگم، به گوشه و کنار خونه که نگاه می کردم یهو یاد وبسایت قدیما افتادم؛ رفتم و شروع کردم به عکس گرفتن از وسایل قدیمی. داشتم از تلویزیون قدیمی شون عکس می گرفتم که بابابزرگم پرسید این عکس رو واسه چی می خوای؟ منم گفتم برای یه وبسایت که عکسای قدیمی توش میزارن؛ لبخند زد، انگار بابابزرگ هم از این حرکت خوشش اومد. بعد رفت سراغ کمدش و یه سری چیزهای قدیمی رو بهم نشون داد و واسه هر کدوم هم یه خاطره داشت.
وقتی از قدیما برام تعریف می کرد هم دستاش میلرزید، هم دلش...
« مینا رازقندی »
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...
توضیح کلی :
یادش بخیر قدیما، رسم بر این بود که فقط عیدها لباس نو میخریدن. از همین رو اواسط سال نوبت ترمیم لباسا میشد و بازسازی و گاها تزئین... و وصله زدن سر زانوهای ریش ریش شلوار!
من از بدو تولدم جین میپوشیدم یعنی قنداقمم جین بود.
باور کنین اگه میدونستم یه روزی شلوار جین زخمی مد میشه عمرا نمیذاشتم کسی سر زانوهامو وصله بزنه...
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...
توضیح کلی :
شما هم ازین کارا میکردین؟
یادمه یه بار بچه های کلاسمون پشت کت ناظم مدرسه یه کاغذ چسبوندن که روش نوشته بود "عجب خری".
طفلی هم توی حیاط مدرسه ازین ور میرفت به اونور با چه ابهتی... شیلنگ هم دستش بود فکر کن
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...