آرشیو کاملی از خاطرات مشترک ایرانی ها

آرشیو کاملی از خاطرات مشترک ایرانی ها

یــادش بـخیــــــر « قـدیمـــــا »
آرشیو کاملی از خاطرات مشترک ایرانی ها

آرشیو کاملی از خاطرات مشترک ایرانی ها

یــادش بـخیــــــر « قـدیمـــــا »

کتاب آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته

توضیح کلی : 


متن کامل کتاب آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسه در ادامه مطلب قرار گرفت.



تصویر اصلی :

   

(تصویر شماره 1)

  

تصاویر بیشتر :

_


توضیحات بیشتر : 


نویسنده: منوچهر احترامی

نقاش: کیانوش لطیفی

ناشر: دهداری
تاریخ نشر: 1362



متن کامل شعر:


میون کوه و دره

یه میش بود و یه بره

بره‌ی شوخ و شیطون

خوشحال و شاد و خندون

خوب و قشنگ و زیبا

میون دشت و صحرا

صبح تا غروب می‌دوید

پایین و بالا می‌پرید

 

اون‌ ور کوه تو جنگل

یه گرگ چاق و تنبل

زشت و کثیف و بی‌عار

موذی و مردم‌آزار

پرخور و ناقلا بود

دشمن بره‌ها بود

 

خورشید خانوم آفتاب کرد

برف کوها رو آب کرد

سبزه و گل در اومد

میوه‌ی نوبر اومد

گل‌های آفتابگردون

توی چمن فراوون

بره‌ی نازی نازی

تنهایی رفت به بازی

 

رسید به گوزن و گفت:

چه شاخ‌های قشنگی

میای با من بجنگی؟

اسم منو شنیدی؟

زور منو ندیدی؟

شاخت به این کلفتی

فوتت کنم میفتی

 

رسید به سگ و گفت:

عجب صدایی داری

سر به سرم میذاری؟

تو گشنه‌ای یا سیری؟

می‌خوای گازم بگیری؟

واق واق نکن که کم‌کم

دارم ازت می‌ترسم

 

رسید به کلاغ و گفت:

کلاغه قارقارت کو؟

سفره قلم‌کارت کو؟

آقای خبرگزاری

اخبار خوب چی داری؟

 

رسید به موش و گفت:

من چابک و زرنگم

با صد تا گرگ می‌جنگم

بیا بیرون آقا موشه

قایم نشو تو تنبوشه

هوا پر از بوی بهار

زمین پر از نقش و نگار

اون از هوا این از زمین

نخور و نخواب بشین و ببین

 

خورشید خانوم غروب کرد

تنگ غروبه برگرد

راه دراز و باریک

دره‌ی تنگ و تاریک

گرگه تو راه نشسته

راه عبور رو بسته


گرگ گفت:

از توی کوه و دره

میاد صدای بره

وای دهنم آب افتاد

دلم به تاپ تاپ افتاد

 

بره‌ی نازی نازی

میای بریم به بازی؟

بریم تو کوه و دره

دنبال آهو بره

قدم‌زنان گردش کنان

دست‌ت به روی شونه‌م

با هم بریم تو لونه‌م؟

 

بره کوچولو گفت:

چه گرگ شیرین‌دهنی

می‌خوای منو گول بزنی؟

گرگ سیاه ایکبیری

منو نگیری منو نبری منو نخوری


گرگ گفت:

قاه قاه قاه چرا نبرم؟

قاه قاه قاه چرا نخورم؟

می‌ندازمت رو شونه‌م

می‌برمت تو لونه‌م

می‌خورمت قلمبه

با پوست و گوشت و دنبه

 

آهای کلاغ قارقاری

خبر داری خبر داری؟

بره‌ی خوب و نازنین

شاخ در هوا سُم بر زمین

گرگه گرفت و بردش

سرپا نشست و خوردش

 

کلاغ از اون بالا گفت:

قار قار خبردار

کی خوابه و کی بیدار؟

برای اولین‌بار

گوش بکنید به اخبار

بره رو گرگه برده

سرپا نشسته خورده


مادر بره گفت:

ببعی جونم ببعی جونم

نازنینم مهربونم

خوش‌زبونم کی بردتت؟

گرگه چجوری خوردت؟

گرگ سیاه پر رو

بره‌ی ناز من کو؟


گرگ گفت:

قاه‌قاه‌قاه من بردمش

قاه‌قاه‌قاه من خوردمش

تو هم بیای می‌برمت

تو هم بیای می‌خورمت

حالا چی میگی؟

حالا چی می‌خوای؟

 

مادر بره گفت:

من چی میگم؟

من چی می‌خوام؟

فرار نکن دارم میام

سوار سوار پیاده سوار

دارم میام به کارزار

می‌خوام با شاخم بزنم

شیکمتو پاره کنم

آهای سگ آهای موش

آهای الاغ و خرگوش

گوش به فرمان من

حمله به سوی دشمن

 

چه جنگی و چه جنگی

چه حمله‌ی قشنگی

از این طرف از اون طرف

حمله کنید رو به هدف

هُلش بدید گیج‌ش کنید

فوری طناب‌پیچ‌ش کنید

من چه کنم چاره کنم

شیکم‌شو پاره کنم

 

ای گرگ گنده‌ی بد

دیدی چه به روزت اومد؟

دیدی که باهات چه کردیم؟

شیکمتو پاره کردیم

شیکم‌پاره حیا کن

برو سر جات لالا کن

 

بره‌ی ما قشنگه

خوشحال و شوخ و شنگه

خیلی دوسش می‌داریم

تنهاش نمی‌گذاریم

هرجا میره باهاشیم

دشمن دشمناشیم


بره نازی نازی

تنها نرو به بازی

عاقل و هوشیار باش

گرگه میاد بیدار باش


لینک های مرتبط : 

_



کلمات کلیدی :  متن کامل شعر آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسه، دانلود شعر آی قصه قصه قصه منوچهر احترامی، عکس جلد کتاب آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته،زاغه می‌گه: آی حیوونا، پرنده ها / عروسیه همین حالا / دم جنبانک نامزدمه / بیان به جشن ما همه، عکس جلد کتاب آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسه، aks jeld ketab ay ghesse ghesse ghsse noon o panir o pesteh, zaghe mige : ay heyvoona parande ha aroosiye hamin hala dom jonbanak namzadame bian be jashn ma hame, matne kamel sher ay ghesseh ghesseh ghesseh noon o panir o pesse, akse jelde ketabe ay ghese ghese ghese noon o paniro peste, Photos narrative story, story books bread and cheese and pistachios, slum it says: IP animals, birds / Rvsyh now / Wagtail Namzdmh / express our celebration, the narrative story-tale picture books bread and cheese and Ps·h

نظرات 41 + ارسال نظر
ایزدی 4 شهریور 1393 ساعت 11:20

میون کوه و دره/یه میش بود و یه بره/ بره ی شوخ و شیطون/خوشحال و شاد و خندون/صب تا غروب مب دوید/ پایین و بالا می پرید...اونور کوه تو جنگل/یه گرگ چاق و تنبل/ زشت و کثیف و بی عار/ موذی و مردم آزار/ پرخور و ناقلا بود/ دشمن بره ها بود...خورشید خانوم آفتاب کرد/ برف موها رو آب کرد/ سبزه و گل در اومد/میوه ی نوبر اومد/ بره ی نازی نازی تنهایی رفت به بازی...(به گوزنه گفت:)چه شاخ هایه قشنگی ! /میای با من بجنگی؟ /اسم منو شنیدی!/ زوره منو ندیدی!/ شاخت به این کلفتی/ فوتت کنم می افتی!/(به سگه..:)عجب صدایی داری!/ سر به سرم می ذاری؟/تو گشنه ای یا سیری؟ میخوای گازم بگیری؟/ واق واق نکن که کم کم / دارم ازت می ترسم!/(به موش گفت:)بیا بیرون آقا موشه/قایم نشو تو تنبوشه/هوا پر از بوی بهار/ زمین پر از نقش و نگار/ اون از هوا/ این از زمین/ نخور و نخواب!/ بشین و ببین!/

ایزدی 4 شهریور 1393 ساعت 11:33

(به کلاغه میگه:)کلاغه !قار قارت کو؟/سفره قلم کارت کو؟/ آقای خبر گذاری!/ اخبار خوب چی داری؟/ ...خورشید خانوم غروب کرد/ تنگه غروبه !برگرد!/راه دراز و باریک/دره ی تنگ و تاریک!/ گرگه تو راه نشسته/ راه عبورو بسته.../(گرگه:)....هوووم ! از تویه کوه و دره/ میاد صدای بره /باز دهنم آب افتاد/ دلم به تاپ تاپ افتاد/بره ی نازی نازی!/ میای بریم به بازی؟/(بره:) گرگ سیاه ایکبیری!/منو نگیری!منو نبری!منو نخوری؟/(گرگه:)چرا نگیرم؟ چرا نبرم؟ چرا نخورم؟/ دست تو روی شونه م ! با هم می ریم تو لونه م/ می خورمت قلمبه/ با گوشت و پوست و دنبه!/ (کلاغه از اون بالا:) قار قار ! خبردار!/ کی خوابه و کی بیدار؟/ بره رو گرگه برده/سرپانشسته خورده....(مادر ببعی:)ببعی جونم،ببعی جونم!/نازنینم ! مهربونم!کی بردت؟/ گرگه چه جوری خوردت؟/ ....آهای سگ! آهای موش!/آهای الاغ و خرگوش!/ گوش به فرمان من!حمله به سوی دشمن...
ببخشید فقط همین تیکه ها یادم مونده بود

ممنون که زحمت کشیدین

و احسنت به این همه هوش و ذکاوت

ایزدی 6 شهریور 1393 ساعت 11:54

این قصه رو سال 62 دقیقا سال انتشار کتاب برای خواهرم می خوندم . اما واقعا بقیه ش رو یادم رفته. اون وقتها 14 -15 سالم بود. خواهرم هم 3 ساله بود.یادمه برای شیطون ترین بچه های فامیلمون که هیچ جور هیچ جا بند نمی شدند، تا شروع می کردم به اجرای چند صدایی از زبونه بره و گرگه . کلاغ ،ببعی ... ، همه شون مثل جادو شده ها می اومدن ساکت جلوم می نشستند. الان همه شون تحصیل کرده و خوب و دارای همسر و فرزند هستند. مرسی که خاطرات شاد و شیرین کودکی هامون رو یادم آوردید

بچه دیروز 4 آذر 1393 ساعت 15:55

متن کامل این قصه این است:
میون کوه و دره یه میش بود و یه بره بره شوخ و شیطون خوشحال و شاد و خندان خوب و قشنگ و زیبا میون دشت و صحرا صبح تا غروب می دوید پایین و بالا می پرید. اونور کوه تو جنگل یه گرگ چاق و تنبل زشت و کثیف و بی عار موذی و مردم آزار پرخورو ناقلا بود دشمن بره ها بود.
خورشید خانوم آفتاب کرد برف کوهها رو آب کرد سبزه و گل در اومد میوه نوبر اومد بره نازی نازی تنهایی رفت به بازی .
چه شاخهای قشنگی میای با من بجنگی اسم منو شنیدی زور منو ندیدی شاخت به این کلفتی فوتت کنم می افتی سلام سلام آقا موشه قایم نشو تو تنبوشه هوا پر از بوی بهار زمین پر از نقش و نگار اون از هوا این از زمین نخور و نخواب بشینو ببین عجب صدایی داری سر به سرم می ذاری تو گشنه ای یا سیری می خوای گازم بگیری واق واق نکن که کم کم دارم ازت می ترسم کلاغه غار غارت کو سفره قلم کارت کو آقای خبرگزاری اخبار خوب چی داری.
خورشید خانوم غروب کرد تنگه غروبه برگرد راه دراز و باریک دره تنگ وتاریک گرگه توراه نشسته راه عبور رو بسته بره نازی نازی تنهایی رفت به بازی.
بره نازی نازی میای بریم به بازی بریم تو کوه و دره دنبال آهو بره قدم زنان گردش کنان دست روی شونم با هم بریم تو لونه ام چه گرگ شیرین دهنی میخوای منو گول بزنی گرگ سیاه ایکبیری منو نگیری منو نبری منو نخوری قاه قاه قاه چرا نبرم قاه قاه قاه چرا نخورم میندازمت رو شونم می برمت تو لونه ام می خورمت قلمبه با پوست و گوشت و دنبه.
آهای کلاغ غار غاری خبر داری خبرداری بره خوب و نازنین شاخ در هوا در سم بر زمین هم مهربون هم خوش زبون گرگه گرفت و بردش سر پا نشست و خوردش.
غار غار خبردار کی خوابه و کی بیدار برای اولین بار گوش بکنید به اخبار بره رو گرگه برده سرپا نشسته خورده.
ببعی جونم نازنینم مهربونم کی بردت گرگه چطوری خوردت.
قاه قاه قاه من بردمش قاه قاه قاه من خوردمش توهم بیای می برمت تو هم بیای می خورمت.
حالا چی میگی حالا چی می خوای فرار نکن دارم میام سوار سوار پیاده سوار می خوام برم به کارزار میخوام با شاخم بزنم شیکمشو پاره کنم آهای سگ آهای موش آهای الاغ و خرگوش گوش به فرمان من حمله به سوی دشمن چه جنگی و چه جنگی چه حمله قشنگی از این طرف از اون طرف حمله کنید رو به هدف حلش بدید گیجش کنید فوری طناب پیچش کنید من چه کنم چاره کنم شیکمشو پاره کنم.
ای گرگ گنده بد دیدی چه به روزت اومد دیدی که باهات چه کردیم شیکمتو پاره کردیم شیکم پاره حیا کن برو سر جات لالا کن.
بره ما قشنگه خوشحال و شوخ و شنگه خیلی دوسش می داریم تنهاش نمیگذاریم هر جا می ره باهاشیم دشمن دشمناشیم.
بره نازی نازی تنها نرو به بازی عاقل و هوشیار باش گرگه میاد بیدار باش .
امیدوارم از این قصه زیبا لذت ببرید.

عباس 8 آذر 1393 ساعت 22:28

اشعار بالا ابیات فراموش شده دارد.
لطفا اسکن شده کتاب را برایم ایمیل کنید.

مقداد 13 آذر 1393 ساعت 14:33

سلا م و درود
بردید منو به خاطرات کودکی ممنون از لطفتون من این شعر رو زمان کودکی از خفظ بودم و تو هر مجلسی این و میخوندم امروز تو که دخترم یک سالش شده تصمیم گرفتم که پیداش کنم و دخترم و به خاطرات کودکی خودم پیوند بزنم . اکه فایل پی دی افش رو تهیه کردید برای من هم ایمیل کنید که لطف بزرگی در حق نن خواهید کرد .

با سلام
متاسفانه نسخه پی دی اف در حال حاضر موجود نیست.

علی عزیزی 2 دی 1393 ساعت 19:03

تو رو خدا متن کاملشو بزارید.کودکی من با این شعر گره خورده.زمانیکه داداش بزرگم واسم میخوند و من هم میترسبدم و هم دوسش داشتم
Aliazizi286@gmail.com

متن کامل قرار گرفت

ثنا اسدیان 2 اسفند 1393 ساعت 16:33

سلام
لطفا اگه نام و نشونی از کتاب هم دارین مثل شاعر یا ناشر، برای من ایمیل کنین.
ممنون
sana.asadian@gmail.com

در قسمت توضیحات بیشتر همین مطلب موجود می باشد.

علی عزیزی 12 اسفند 1393 ساعت 11:46

سلام
با تشکر فراوان که ایمیل کردید

سولماز 21 اردیبهشت 1394 ساعت 11:56

سلام. این کتاب قشنگ رو نمی شه از جایی تهیه کرد؟ میشه برای من هم ایمیل کنید مرسی

در حال حاضر نسخه ای از این کتاب موجود نمی باشد.

مامان علی کوچولو 26 اردیبهشت 1394 ساعت 21:20

سلام من الان 35 سالمه. خودم دوتا بچه دارم.وقتی کودکستان میرفتم این کتابو برامون میخوندن خیلی قشنگ بود و من همشو حفظ بودم 20 ساله دنبالشم بخرم پیداش نمیکنم. واقعا دستتون درد نکنه که متنشو گذاشتین اگه براتون امکان داره لطفا عکسهاش رو هم بذارین.با تشکر فراوان

مرتضی 6 شهریور 1394 ساعت 22:34

سلام اگر عکس صفحات کتابو واسه من هم ایمیل کنید ممنون میشممممم

مریم عباسی 29 مهر 1394 ساعت 14:49

سلام
مرسی از نوشتن این شعر..منو بردید به دوران دبستان
من به همراه چندتا از دوستانم این قصه رو به صورت تاتر عروسکی اجرا کردیم
من قصه گو بودم ...و همچنینن جای مادر بره هم حرف می زدم

یادش بخیر.....اون دوران
دبستان مالک اشتر

سعید 18 دی 1394 ساعت 23:23

سلام
من خیلی دنباله یه کتاب قصه ام و خیلی دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم اگه کسی داره متنشو برام بفرسته .
متن قصه این بود
کره خر خوشگلو دیوانه ای داشت توی دهکده ای خانه ای حورد و کلان جماه ز دستش پکر نسل به نسلش همه از بیخ خر

کعبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 11:14

با سلام
ممنون بخاطر این احساس قشنگ
لطفا صفحات کتاب و اسم ناشر رو برای من هم ایمیل کنید

علی داودی 8 خرداد 1395 ساعت 08:51

سلام دوست عزیز
ممنون میشم اگه این شعر برام ایمیل کنید یا داخل همین صفحه بزارید
کره خر خوشگل و دیوانه ای
داشت توی دهکده ای خانه ای
خرد و کلان جمله ز دستش پکر
نسل به نسلش همه از بیخ خر
شیطنت و چابکی و خوشگلی
بود همه جمع در این فسقلی
روز قشنگی که هوا خوب بود
کره خره میل به گردش نمود

علی داودی 9 خرداد 1395 ساعت 22:53

سلام
میبنم که سعید هم منتظر این شعره
منم واقعا این شعر رو دوست دارم
یکی از بهترین شعرای دوران کودکیم بود
از دوستان گرامی، اگه کسی شعر کاملشو داره ارسال کنه و یا اسم کتابش رو میدونه بگه
ممنون میشم ازتون
ali1362.777@gmail.com

علی داودی 26 خرداد 1395 ساعت 22:48

عزیزانی که دنبال این شعر بودند از جمله خودم
اسم شعرش : فسقلی، خر کوچولو
اسم کتاب : داستانهای شیرین
روی جلد کتاب عکس دو تا سنجابه روی درخت

کره خر خوشگل و دیوانه ای
داشت توی دهکده ای خانه ای
خرد و کلان جمله ز دستش پکر
نسل به نسلش همه از بیخ خر
شیطنت و چابکی و خوشگلی
بود همه جمع در این فسقلی
روز قشنگی که هوا خوب بود
کره خره میل به گردش نمود
از سر هر تپه و هر جوی آب
جست و گذر کرد به صد پیچ و تاب
خنده کنان رقص کنان همچو باد
توی بیابان و چمن اوفتاد
داخل یک مزرعه یونجه شد
همدم یک گاو خوب و گنده شد
گاو به او گفت خر کوچکم
سیر بخور یونجه و پر کن شکم
فسقلی بی هنر و بی کمال
داخل یک مزرعه شد بی خیال
از سر یک نرده چوبی پرید
در پی پروانه نازی دوید
رفت که خر تازی و بازی کند
بلکه خودش را خوش و راضی کند
زد به علفزار و به صحرا و دشت
سرخوش و شنگول از این سیرو گشت
خرگوش و راسو همگی دور هم
به جمعشان کره خری بود کم
کره خره تا که به آنها رسید
خرگوشه با خوشحالی از جا پرید
بازی یک پی و دوپی آغاز شد
کره خره با اونا دمساز شد
مثل ترقه همه جا می پرید
به هر طرف رقص کنان می دوید
دو زد و هی کرد بپا گرد و خاک
خسته شد از دو زدن و زد به چاک
بین رهش کندوی زنبود دید
از عسل داخل آنهم چشید
زنبورها از کندو برون ریختند
از چپ و از راست در آمیختند
نیش زده بر دم و بر گوش او
تا که ربودند ز سر هوش او
ناگه از آن اوج سرازیر شد
خواست نیفتد که کمی دیر شد
گیج شد و سست شد و با شتاب
رفت توی یک چاله و گودال آب
داد زدش آخ کمرم وای دلم
بیخودی من توی بیابون ولم
زیر و زبر شد توی گودال آب
تا که درآمد ز درون با شتاب
گریه کنان پوزه او باز شد
مشغول یک قطعه آواز شد
خواند : ز درد کمرم، ای امان
گشنه و وامانده شدم این زمان
وای، پشیمانم از این اشتباه
بوده خوراک من بیچاره کاه
بیخودی رفتم به سراغ عسل
بود خطا کار من و این عمل
وقتی که از چاله به بیرون پرید
رفت به صحرای وسیعی رسید
چونکه از احوال خودش رنجه شد
پیش یکی جغد قوی پنجه شد
جغد به این کره خر بی نوا
گفت حسابی بخور از این غذا
کره خره، خورد غذا، سیر شد
سیر شد و شاد شد و شیر شد
جغد به او گفت که ای کره خر
قهر نمودی تو چرا از پدر
حالا بیا پیش من امشب بخواب
صبح برو سوی پدر باشتاب
چون روی، از غصه جدا می شوی
دور از این رنج و بلا می شود
کره خره غلطی زد و رفت بخواب
صبح نتابیده هنوز آفتاب
تشکر از جغد نمود و برفت
سوی پدر مادر خود او برفت
رفت کنار پدرش شاد شد
از غم و آوارگی آزاد شد
اردک و گاو و سگ و مرغ و خروس
با خره کردند همگی ماچ و بوس

مریم 7 مرداد 1395 ساعت 12:07

واییییییی چقدر من دنبال این شعر گشتم....ممنون دوست عزیز.....من کتابش رو امانت دادم دیگه پس نگرفتم خیلی حیف شد ....عالی بود....

فاطمه 7 شهریور 1395 ساعت 14:07

من عاشق این کتابم بودم و تا همین یکی دو سال پیش داشتمش
ولی متاسفانه گمش کردم
از کجا می تونم دوباره تهیه اش کنم با همون نقاشی ها

الینا 9 شهریور 1395 ساعت 20:25

خیلی ممنون از شما من بچه که بودم همش این متن رو می خوندم الان که حدود 38 سال گذشته یادم افتاد مرسی که منو بردید به او روزا
انشالله سلامت باشید

علی داودی 12 شهریور 1395 ساعت 03:42

خواهش می کنم مریم خانم
.
فاطمه خانم نمیدونم از کجا میشه دوباره تهیه ش کرد!!!!
.
الینا خانم ممنونم از شما
.
امیدوارم تک تک دوستان این کتاب رو دوباره بتونن تهیه کنند، با همون عکس های قدیمی
.
و ممنونم از دوستی که این سایت رو راه اندازی کرد تا بتونیم به روزای قدیم برگردیم
.
من خودمم واقعا از این شعر لذت میبرم

علی داودی 12 شهریور 1395 ساعت 03:43

خواهش می کنم مریم خانم
.
فاطمه خانم نمیدونم از کجا میشه دوباره تهیه ش کرد!!!!
.
الینا خانم ممنونم از شما
.
امیدوارم تک تک دوستان این کتاب رو دوباره بتونن تهیه کنند، با همون عکس های قدیمی
.
و ممنونم از دوستی که این سایت رو راه اندازی کرد تا بتونیم به روزای قدیم برگردیم
.
من خودمم واقعا از این شعر لذت میبرم

جک 15 اسفند 1395 ساعت 12:38

با سلام. خواستم بگم یک کتاب داستان مشابه این کتاب آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته بود. درست با همین نام ولی با نقاشی متفاوت و متن شعر متفاوت.
قسمت آخر متن شعرش رو یادمه که میزارم برای دوستان. امیدوارم ذهنم درست یاریم کرده باشه هرچند که تمامش رو یادم نیست
خوشال میشم نظر بدید

ای گرگ زشت نادان
تا نشدی سخت نالان
بگو کجاست بره ام
کوچک یک ذره ام
برهه رو من دیدم
حسابشو رسیدم
اون رو به حیله بردم
تو لونه بردم خوردم
خورد و خمیرت می کنم
لقمه ی شیرت میکنم
گرک کثیف و حیله گر
باعث ظلم و دردسر
آی سنجابه آهای موش
گوزن کلاغو خرگوش
حمله به گرگ بد ادا
به حیوون دزد و گدا
تا میش گفت برید جلو
همه ریختند وسط یهو
یکی به چشمش میزد
یکی تو گوشش میزد
یکی پاشو میکشید
یکی دمشو میچید
خانم میشه سر رسید
شکم گرگه رو درید
گرگه شکم پاره شد
بدبخت و بیچاره شد
بره هه آزاد شده
مادر دلش شاد شده
نگاه بکن تو بره
گرگه میره تو دره
طناب به گردن شده
راهی مردن شده
دست به دست هم دادند
دور بره چرخیدند
همه به هم میگفتند
بازی رو باخته دشمن
گرگه رو ذله کردیم
بعد اونو نفله کردیم

مرضی 10 شهریور 1396 ساعت 20:48

عالی بود. این شیرین ترین داستان کودکیم بود اما متاسفانه یادم نمیومد. خیلی هدیه خوبی بود از سایتتون متشکرم

رز 4 آذر 1396 ساعت 21:31

وای یادش بخیررررر

شیما 10 آذر 1396 ساعت 03:31

ممنون عالی بود این شعر قشنگو مادرم وقتی خیلی کوچیک بودم برام میخوند و من کاملا حفظش بودم الام مادر قشنگم فوت کرده و من با خوندن دوباره این شعر یاد خاطراتش افتادم قدر مادراتونو بدونید

پونه 18 دی 1396 ساعت 16:14

من هم دنبال کتاب آی قصه قصه قصه میگردم هنوز پیداش نکردم
قسمتی از کتاب که یادمه اینه
یه گرگ بود و یه بره
یه میش بود و یه بره
برهه بچه میش
کوهه عقب دره پیش
برهه شاد و خوشحال
همیشه بود سر حال
اینور و اونور می دوید
روی بلند میپرید
هرچیزی رو که می دید ا
ز مادرش می پرسید
مامان مامان این چیه
مامان مامان اون چیه
بره ی ناز نازی
باحیوونا به بازی
شنگول و منگول بودش
حپه ی انگور بودش
اما متاسفانه بقه اش رو یادم نیست

سارا 23 اردیبهشت 1397 ساعت 23:52

ممنون از این کتاب قشنگ و آفرین بر کسانی که این کتابای قدیمی رو خوب نگه داشتن. من بچه که بودم عاشق این کتاب و همینطور کتاب هانی کوتوله و آغا غوله بودم. به لطف امثال شما این دوتا رو تو نت پیدا کردم. ولی یه حسرت به دلم مونده. همون سالها یعنی دهه شصت پشت جلد این کتابا عکس چند کتاب دیگه هم بود. یکی از کتاب ها عکس یه خانم موش بود که کالسکه بچه شو می روند. اسم کتاب یادم نیست ولی احتمالا خانم موشه بود. اون روز آرزوی خوندنشو داشتم و هنوز هم دارم....کسی این کتابو به خاطر داره؟ اگه اسمش رو هم بدونم یا نویسنده شو شاید بتونم پیداش کنم....لطفا کمک کنید با این حسرت نمیرم!ایمیلمtaraniknam@gmail.com

سرور 6 دی 1397 ساعت 00:25

وای ممنونم،واقعا لذت بردم،هزاران خاطره برام زنده شد،سپاس

علی 12 دی 1397 ساعت 18:01

سلام خیلی جالبه که من یک نسخه دیگه از این داستان رو داشتم (همین نسخه ای که خانم پونه بخشیش رو نوشته) و تقریباً کامل حفظ هستم.
ولی متاسفانه کتابش رو در همون کودکی گم کردم و با تمام وجود دوست دارم کتابش رو هرجور شده پیدا کنم!!!

ادامه اش از جایی که خانوم پونه گفت این بود:
اوا اوا صدا میاد
از توی دره ها میاد
صدا از اون دور دوراست
چقدر صدا بد نواست
مال کیه این صدا
مال گرگ بد اداست
همون گرگ حیله گر
پر خور و پر دردسر
منتظر و گیج و منگ
قایم شده پشت سنگ
که بگیره بره رو
کوچیک یک ذره رو
با دندون و تند و تیز
بکنه اونو ریز ریز
بگه که من سیر شدم
قوی چو یک شیر شدم

و ادامه دارد...

با سلام 18 مرداد 1398 ساعت 21:51

من هم در کودکستان این اشعار را حفظ بدم. اگر کسی فایلی از این کتاب "داستان های شیرین" را دارد لطفا برای بنده هم ارسال کنم تا برای پسرم بخوانم.
TPM.SHOJAEI@GMAIL.COM

حسین شعفی 6 شهریور 1398 ساعت 01:37

واقعا ازتون ممنونم
این شعر رو زمانی که بچه بودم خیلی دوست داشتم و الان با این که این همه سال گذشته تقریبا همشو حفظ بودم فقط یه جاهاییش رو یادم رفته بود که به لطف شما اونو هم یادم اومد
خیلی زیبا و خاطره انگیز بود
مرسی

نسیم 19 مهر 1398 ساعت 01:28

من سال ۷۱ توی مهد کودک اوجی شیراز راوی این شعر بودم و دوستام اجراش کردن

Zohteh 12 آبان 1398 ساعت 15:53

کتاب "میون کوه و دره ی میش بود و ی بره "رو در دهه ۶۰ برای بچه هایم میخواندم و خیلی لذت میبردند هم از شعر زیبا وهم‌از تصاویر قشنگش الان هم شعرش را برای نوه هام میخوانم اونها هم خیلی دوستش دارند متاسفانه کتابش و پیدا نمیکنم ممنون از عکس روی جلدش که در آغاز این صفحه گذاشتید کاش عکس صفحاتش هم بود ویا ناشر محترم دوباره این کتابهای دلچسب را چاپ میکردند .

رحیم بیگله 2 دی 1398 ساعت 21:10

من سالها پیش این شعر را برای دخترم می خواندم . الان برای دخترش که نوه ی زیبای من است همین شعر را می خوانم . البته بخشی از آن را فراموش کرده بودم . چه قدر خوب بود اگر این کتاب مجددا چاپ می شد . قطعا با تیراژ بالایی به فروش می رود .

نگار 29 بهمن 1398 ساعت 16:49

سلام من کتاب بره رو دارم اما فقط چند صفحه شو اما شعرش و از کودکی حفظم بالا درست نوشته شده ممنون از زنده کردن خاطرات وداستان های کودکی

شیما 27 اردیبهشت 1399 ساعت 15:27

دوست عزیز از اینکه خاطرات رو برای ما زنده کردید سپاسگزارم‌. ولی لطفا اگه صفحات کتاب رو هم در دست دارید، عکسشون رو اینجا بذارید. چون ظاهرا ناشر قصد چاپ مجدد این کتاب رو نداره. با سپاس از شما

Samira 21 بهمن 1399 ساعت 03:56

سلام. دختر همسایمون ابن کتابو داشت. به عشق این کتاب میرفتم خونشون . با تصاویرش زندگی میکردم. سی و اندی سال پیش. کلا از ذهنم رفته بود تا همین نیم ساعت پیش یهو اومد تو ذهنم. من تصاویرش رو میخوام. هرکی داره لطفا لطفا share کنه. لطفا. شدیدا از نظر روحی بهش نیاز دارم. یه مورد دیگه هم هست : یه کارتونی بود که تیتر آغازی یا پایانیش نشون میداد که شهر به خواب فرو میره و چراغها خاموش میشه، پرده ها کشیده میشه، صدای خمیازه میومد.. اگه این رو کسی برام پیدا کنه براش دعا میکنم

حمیده آقایی 11 خرداد 1400 ساعت 08:21

سلام من از شما خیلی سپاسگزارم که این شعر زیبای دوست داشتنی که من از سال۶۲تا الان هر شب مرورش کردم اینجا قراردادید الان من ۴۰سالمه دو فرزند دارم پسرم ۲۰سالشه و بیست سال پیش براش میخوندم تا چندین سال والانم دخترم ۳سالشه و هرشب براش میخونم من فکر نمیکردم این کتاب و بتونم اینجا پیدا کنم من فقط میتونم بگم شما بینظیرید و خیلی خیلی ازشما ممنونم

بهار 16 آبان 1401 ساعت 02:01

من دنبال فایل صوتی میون کوه و ده هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد