توضیح کلی :
یادش بخیر اون قدیما که لحاف دوز پیر با دوچرخه بیست و هشت خودش و ابزار کارش که روی ترک دوچرخه بسته بود توی کوچه ها دور میزد و با صدای خش دار خودش میگفت: آی.... لحاف دوزیم.... آی پنبه میزنیم هیییییی.....
این یکی از ده ها صدایی بود که از توی کوچه ها شنیده میشد.
صداهای دیگه هم بود مثل:
چیــــــنـــــــــی بـــــــندزنه
نمکیه.... نون خشک داری وردار بیار دمپایی کهنه....
چاقوووووو تیییییییز میکنیم بدو بیا... چاقو تیز کنیه
خونه دار و بچه دار زنبیلتو وردار بیار... خیار سبز قلمی دارم 20 کیلو 200 تومن
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...
توضیح کلی :
سلام دوستان قدیما
چند روز پیش رفته بودم خونه بابابزرگم، به گوشه و کنار خونه که نگاه می کردم یهو یاد وبسایت قدیما افتادم؛ رفتم و شروع کردم به عکس گرفتن از وسایل قدیمی. داشتم از تلویزیون قدیمی شون عکس می گرفتم که بابابزرگم پرسید این عکس رو واسه چی می خوای؟ منم گفتم برای یه وبسایت که عکسای قدیمی توش میزارن؛ لبخند زد، انگار بابابزرگ هم از این حرکت خوشش اومد. بعد رفت سراغ کمدش و یه سری چیزهای قدیمی رو بهم نشون داد و واسه هر کدوم هم یه خاطره داشت.
وقتی از قدیما برام تعریف می کرد هم دستاش میلرزید، هم دلش...
« مینا رازقندی »
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...
توضیح کلی :
تصاویری زیبا از نوستالوژی های زیرخاکی
تصویر اصلی :
(تصویر شماره 1)
ادامه مطلب ...